پاتوق دختر پسرای ایرانی
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید حتما نظر بديد. امیدوارو با ما لحظات خوشی داشته باشید..
نويسندگان
8 مرداد 1389برچسب:, :: 2:34 :: نويسنده : حمید رضا

به تركه ميگن: با «آجر» جمله بساز، ميگه با آجر كه جمله نميسازن،‌ ديوار ميسازن!

به تركه ميگن: با «ابريشم» جمله بساز، ميگه: هوا ابريشم خوبه!

به تركه ميگن: با «اختاپوس» جمله بساز. ميگه: اوخ، تا پوستم نسوخته برم تو سايه!

به تركه ميگن: با «بنزين» جمله بساز. ميگه: خوش به حال شماها كه سوار بنزين!

به تركه ميگن: با «پيچ‌گوشتي» جمله بساز. ميگه: داشتم ميرفتم، سر پيچ گوشتي (زني) واستاده بود كه نگو!

به تركه ميگن: با «ترجمه» جمله بساز، ميگه:‌ انتر جمعه كجا بودي؟!

به تركه ميگن: با «تلاش» جمله بساز،‌ ميگه: مادرم رفت بازار طلاشو فروخت!

به تركه ميگن: با «توكيو» جمله بساز، ميگه: من خديجه رو دوست دارم توكيو؟!

به تركه ميگن: با «تويوتا و پاژرو» جمله بساز، ميگه: تويوتاك قد كشيده، پاجيروفتي روي سينم!

به تركه ميگن: با «جام جم» جمله بساز. ميگه: صبح كه از خواب پاميشم جامو جم مي‌كنم!

به تركه ميگن: با «چيپس» جمله بساز. ميگه: چي پسر خوبي! (چه پسر خوبي(

به تركه ميگن: با «حميد و فريد» جمله بساز. ميگه: شما با هميد؟ چند نفريد؟

به تركه ميگن: با «حيدر» جمله بساز، ميگه: اومدم در خونتون هي در زدم، هي در زدم، هيچكي درو باز نكرد. بهش ميگن: نه بابا، با «آقا حيدر» جمله بساز، ميگه:‌ اومدم در خونتون، آقا! هي در زدم، هي در زدم، هيچكي در رو باز نكرد!

به تركه ميگن: با «خرچنگ» جمله بساز، ميگه:‌ كره خر چنگ نزن!

به تركه ميگن: با «دوچرخه» جمله بساز. ميگه: بابا خسته شدم از بس كه جمله ساختم!

به تركه ميگن: با «رادار» جمله بساز ميگه: از اينجا به خونه ما راداره!!

به تركه ميگن: با «ريلكس» جمله بساز. ميگه: رفتيم باغ‌وحش با گوريل عكس گرفتيم!

به تركه ميگن: با «زنبور و خر و گاو» جمله بساز،‌ ميگه: زنبور خره، گاو منه!

به تركه ميگن: با «ستيز» جمله بساز، ميگه: موبايل سِت ايز آف (mobile set is off)!!!

به تركه ميگن: با «سوسن» جمله بساز. ميگه: من چلوكباب دوست دارم مخصوصا با سماق!

به تركه ميگن: با «سي‌دي» جمله بساز، ميگه: چُسيدي!

به تركه ميگن: با «سينا» جمله بساز. ميگه: با عباس‌اينا رفتيم بيرون!

به تركه ميگن: با «شمشير» جمله بساز، ميگه: فدات شم شير مي‌خوري؟!

به تركه ميگن: با «شيده» جمله بساز. ميگه: رفتم خونه ديدم بچه شاشيده!

به تركه ميگن: با «شيشه» جمله بساز،‌ ميگه: ساعت يك ربع به شيشه!

به تركه ميگن: با «صداقت» جمله بساز، ميگه: داشتم با تلفن صحبت مي‌كردم صدا قطع شد!

به تركه ميگن: با «عدس» جمله بساز، ميگه: اگه امشب نياي اَدست دلخور ميشم!

به تركه ميگن: با «علي» جمله بساز. ميگه: صندلي

به تركه ميگن: با «قيمت» يك جمله بساز، گفت: مامان بدو تو آشپزخونه كه خورشت قيمت سوخت.

به تركه ميگن: با «كار و كوشش» جمله بساز، ميگه: شلوار كار من كوشش ؟!

به تركه ميگن: با «كشاورز» جمله بساز،‌ ميگه: ك... ‌كشا ورزش كنيد!

به تركه ميگن: با «كشور» جمله بساز،‌ ميگه: با كش ور رفتم خورد به چشمم!

8 مرداد 1389برچسب:, :: 2:33 :: نويسنده : حمید رضا

يه روز يه عنكبوت قرص اكس مي خوره پتو ميبافه

اصفهاني قرص اكس مي خوره سوار ماشين مي شه دو نفر حساب مي كنه

تركه اكس مي خوره نفر اول المپياد فيزيك مي شه

 شيطان اكس مي خوره مردم رو به راه راست هدايت مي كنه

پرگاره اكس ميخوره مستطيل ميكشه

يه جوجه اكس ميخوره ميگه جيكس جيكس

يه روز يه قورباغه قرص اكس ميخوره، تا شب كرال ميره

8 مرداد 1389برچسب:, :: 2:32 :: نويسنده : حمید رضا

به تركه ميگن: با «كوش» يك جمله بساز، گفت: شلوار من كوش؟ گفتند: اين كه نشد، «كوش به معني كوشش.» گفت: شلوار من كوشش؟ گفتند: بابا، «كوشش يعني كار.» گفت: خب از اول مي‌گفتين، شلوار كار من كوشش؟

به تركه ميگن: با «كيشميش» يك جمله بساز، گفت: من پسر عموش ميشم، تو كيشميشي؟

به تركه ميگن: با «گوهر» يك جمله بساز، گفت: توي گو، هر موقع به من ميرسي ميگي يه جمله بساز.

به تركه ميگن: با «لجن» جمله بساز. ميگه: نميدونم چرا همه بچه‌محل‌ها با من لجن؟

به تركه ميگن: با «لوبيا» جمله بساز، ميگه: كوچولوبيا!

به تركه ميگن: با «لوستر» جمله بساز،‌ ميگه: من 3 تا دختر دارم يكي از يكي لوس‌تر!

به تركه ميگن: با «ماشين» جمله بساز. ميگه: چقدر خوبه كه شما بياييد همسايه ماشين!

به تركه ميگن: با «مايلي كهن» جمله بساز، ميگه: مايلي كهنتو عوض كنم؟!

به تركه ميگن: با «مترو» جمله بساز. ميگه: اصلا سوالتون غلطه! شما بايد بگين مترو ببر، مترو بيار، مترو بكش ولي متروچيه نداريم!

به تركه ميگن: با «محمد دوعايه» (دروازه بان تيم فوتبال عربستان) يك جمله بساز، گفت: من يك آيه از قرآن حفظ كردم، محمد دوآيه

به تركه ميگن: با «ممه» جمله بساز. ميگه: گرممه

به تركه ميگن: با «مناجات» يك جمله بساز، گفت: مونا جات رو بنداز بخواب.

به تركه ميگن: با «مينا و تينا» جمله بساز. ميگه: مامانم اينا با باباتينا رفتن شمال!

به تركه ميگن: با «مينا» جمله بساز. ميگه: با قاسم‌اينا رفتيم بيرون!

به تركه ميگن: با «نجيب» جمله بساز. ميگه: يه شلوار خريدم نه جيب جلو داره نه جيب عقب!

به تركه ميگن: با «نخ سوزن» جمله بساز، ميگه: اين بچه‌هاي تيم ملي واقعا زحمت مي‌كشند، نخسوزن علي دايي!

به تركه ميگن: با «نمونه» يك جمله بساز، گفت: اين كه مي بينين سرمونه، اين پاهامونه ، اينم كو... مونه.

به تركه ميگن: با «هندونه» جمله بساز. ميگه: هند اونه كه بغل پاكستانه!

به عربه مي‌گن: با «ماهيچه» جمله بساز، ميگه: ولك ك... خر درمقابل ك... ِما هيچه!

به لره ميگن: با «بيد» جمله بساز. ميگه: در خانه ما يك بيد بيد! ميگن: اون بيد نيست، بوده. ميگه: آهان باشه، در خانه ما يك بود بيد!

به تركه ميگن با اش چمله بساز ميگه محمدي اش صلوات

به ترکه ميگن با ريلکس جمله بساز.ميگه:رفتيم باغ وحش با گوريل عکس گرفتيم!!!

به ترکه ميگن با لجن جمله بساز ميگه همه تو ايران با من لجن!!!

به يکي ميگن با کشور جمله بساز ميگه بچه با کش ور نرو!!!

به تركه مي گن با ماست جمله بساز مي گه بربري در انتظار ماست!

به تر كه مي گن يه جمله بساز كه توش ؛مرده: باشه مي گه آمبولانس

به تركه ميگن با بقيه جمله بساز ميگه من ديشب پيتزا خوردم بهش مي گن بقيش كو ؟ مي گه تو يخچال

به عبدل ميگن با سرويس جمله بساز. ميگه : دهن همگي سرويس

افسره جلو ترکه رو می گیره می گه گواهی نامه کارت ماشین ترکه یه کم فکر می کنه می گه چیه جمله بسازم     چه جوکای مسخره ای 

 

بابا شوخی کردم

8 مرداد 1389برچسب:, :: 2:29 :: نويسنده : حمید رضا

به غضنفر گفتند: ۱۷ شهريور چه روزيه؟ کمی فکر کرد و گفت: فکر می کنم ۱۵ خرداد باشه!


غضنفر دو تا بلوك سيماني رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته مي‌برده بالاي ساختمون. صاحب‌كارش بهش ميگه: تو كه فرقون داري،‌ چرا اينا رو ميگذاري رو كولت؟! غضنفر ميگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذيت مي‌كرد!


غضنفر عقب عقب راه ميرفته، ازش ميپرسند: چرا اينجوري راه ميري؟ ميگه:آخه بچه‌ها ميگن از پشت شبيه آلن دلوني!


به غضنفر ميگن چرا زن نميگيري؟ ميگه: اي بابا، كي مياد زنش رو بده به ما؟!


باباهه (حواسش نبوده که کلاهش سرشه) به بچه‌اش می‌گه برو کلاه منو بيار. بچه می‌گه: بابا کلاهت که رو سرته! باباهه می‌گه: اه...پس...نمی‌خواد بری بياريش


آرنولد ميره آبادان، همون شب اول آبادانيه تو خيابون بهش گير ميده كه: ولك تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خيابون ديدي بهم سلام كن! خلاصه اونقدر التماس ميكنه، تا آخر آرنولد قبول ميكنه. فرداش آبادانيه داشته با دو سه تا از رفيقاش تو خيابون ‌چرخ ميزده، يهو ارنولد مياد ميگه: سلام عبود! آبادانيه ميگه: اَاه‌ه‌ ... باز اين سيريش اومد


از يه امريكايي و يه آفريقايي و يه ايراني می پرسن: نظرتون راجع به کوپن گوشت چيه؟آمريکايي می‌گه: کوپن چيه؟ آفريقايي مي‌گه: گوشت چيه؟ ايرانيه مي‌گه: نظر چيه؟!


غضنفر يه نفر رو تو خيابون ديد و پرسيد: شما علي پسر ممدآقا پاسبان نيستي كه توي ابهر سر كوچه چراغي مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشيد! عوضي گرفتم.


مرد: بازهم كه پارچه خريدي؟ زن: مي‏خوام برات دستمال بدوزم. مرد: اين كه چهار متر پارچه است؟ زن با بقيه‏اش هم براي خودم يه پيرهن مي‏دوزم.


جواد عطسه كرد. بهش گفتند: عافيت باشه. گفت: يه بار ديگه زرت و پرت كني مي‏زنم پك و پوز تو خورد مي‏كنم.


لره داشته پشت بوم خونش رو آسفالت ميكرده،‌ آسفالت زياد مياره،‌ سرعت گير ميذاره!


تركه مي‌رسه، مي‌خورنش.


معلم: الفباي فارسي رو بگو ببينم. شاگرد: الف – ب – پ – ت – ث – چهار – پنج – شش – هفت... معلم: الفباي انگليسي رو بگو ببينم. شاگرد: ا – بي – سي – چهل – پنجاه – شصت – هفتاد... معلم: الفباي يوناني رو بگو ببينم. شاگرد: آلفا – بتا – ستا – چهارتا – پنج‌تا ... معلم: نخواستم بابا يه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج – پنج – شش – هفت...


 
دوتا پسر حوصله‌شان سر رفته بود. يكي از آنها گفت: بيا شير يا خط بيندازيم. اگر شير شد ميريم دوچرخه سواري، اگر خط شد ميريم ماهواره نگاه مي‌كنيم و اگر سكه روي لبه‌اش ايستاد ميريم درس مي‌خونيم!

 
تركه خبر داغ مي‌شنود، گوشش مي‌سوزد!

 
موشه وارد داروخانه شد و گفت: آقا مرگ من داريد؟

تركه چهار تا قالب صابون مي‌خوره تا به مرز خودكفايي برسه!


تركه نبض بيمار را گرفت و گفت: نمي‌دانم مريض مرده يا ساعت من خوابيده!


در نيويورك خانم مستر اسميت رفت پيش وكيل دادگستري و گفت: من مي‌خوام از شوهرم طلاق بگيرم. وكيل گفت: بسيار خوب، مانعي ندارد... فعلا دوهزار دلار بدهيد تا ترتيب كارتان را بدهيم. خانم گفت: زكي! 500 دلار مي‌گيرند كه او را بكشند، چرا دو هزار دلار بدهم؟


 تركه عينكش را دور دستش چرخاند و بعد به چشمش زد، سرش گيج رفت، نزديك بود بيفته!


ببينم، داداش شما چيكاره است؟ راننده است، «روي» ماشين بابام كار مي‌كنه، داداش شما چطور؟ داداش من مكانيكه، «زير» ماشين مردم كار مي‌كنه!


 
وقتي زنت خونه نيست چه كار مي‌كني؟ استراحت. وقتي هست چي؟ استقامت!

 
تركه مي‌خوره زمين، كمونه مي‌كنه بعدش تو كلانتري مي‌گه: من رضايت نمي‌دهم!
 

 
يه تركه سرشو قيرگوني كرده بود، ميگن چرا اينجوري كردي؟ ميگه: بيني‌ام چكه مي‌كرد
 

روزي راننده كاميون به يك پيچ رسيد، دولا شد آن را برداشت!


تركه مي‌ره سيگار فروشي: آقا سيگار برگ دارين؟ خير. پس يك بسته كوبيده بدين!


راستي فهميدي ديشب خانه ما دزد آمد و الان دزده تو بيمارستانه؟ نه مگه چطور شد؟ هيچي، زنم فكر كرد، كه دير اومدم خونه!


سه نفر به جزيره آدم‌خوارها رفتند. آدمخوارها آنها را گرفتند و در ديگ آب جوش انداختند. كمي بعد در اولين ديگ را برداشتند ديدند اولي از ترس مرده. در ديگ دومي را برداشتند ديدند از ترس بيهوش شده. در ديگ سوم را برداشتند، تركه كه توي ديگ بود، در حالي كه بدنش را مالش مي‌داد گفت: ببخشيد روشور داريد؟


معتادي كه در حال كشيدن سيگار بود، مي‌گويد: يه ژمين لرژه هم نمياد كه خاكشتر شيگارم بيفته


 
بچه‌اي از پدرس پرسيد: فرق تفنگ و مسلسل چيست؟ پدرش جواب داد: پسرم وقتي من و مادرت حرف مي‌زنيم بيا گوش كن. آن وقت مي‌فهمي فرقش چيه
 

مردي در خانه‌اي مي‌رود و از پسر صاحبخانه طلب آب مي‌كند. پسر كاسه‌اي پر از آب آورده، به دست مرد مي‌دهد. ناگهان كاسه از دست مرد مي‌افتد و مي‌شكند. مرد خجل و شرمنده شروع به عذرخواهي مي‌كند. پسرك هم براي اينكه

 دل او را به دست آورد مي‌گويد: عيب نداره، به بابام مي‌گم يه كاسه ديگه واسه سگمون بخره!

 
رئيس: خجالت نمي‌كشي تو اداره داري جدول حل مي‌كني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نمي‌ذاره آدم بخوابه

تركه تي‌شرت تايتانيك مي‌پوشه، مي‌ره دريا غرق مي‌شه!


شنيدم مادرت به رحمت خدا رفته؟ آره! مگه بيماريش چي بود؟ سرماخوردگي. يعني بر اثر سرماخوردگي فوت كرد؟ آره، آخه وسط خيابون يهو عطسه‌اش ميگيره، تا مي‌ايسته عطسه كنه يه ماشين بهش مي‌زنه!


چرا با جوراب خوابيدي؟ آخه اينطوري راحت‌تر مي‌خوابم! واسه چي؟ واسه اينكه ديشب با كفش خوابيدم، خوابم نبرد!


اولي به دومي: آن دو نفر را مي‌بيني؟ ده سال است كه ازدواج كرده‌اند و به قدري يكديگر را دوست دارند كه آدم فكر مي‌كند اصلا ازدواجي بين‌شان صورت نگرفته است!


مرد خسيسي كه سي سال قبل از يك فروشگاه كفشي خريده بود، دوباره وارد همان مغازه شد و گفت: ما باز آمديم!

8 مرداد 1389برچسب:, :: 2:24 :: نويسنده : حمید رضا

دختره رو میکنه به دوست پسرش میگه ببین تو از چی من

 

خوشت میاد ؟ از هیکل قشنگم یا از قیافه زیبام

پسره یه مکثی می کنه و میگه از اعتماد به نفس بالات

             ............................................

وقتی یک طاووس برای ناز کردن و یک کلاغ برای قار قار کردن و یک روباه برای

 

فریب دادن و یک تمساح برای اشک ریختن داشته باشی دیگه نیازی به زن

 

نداری

               .............................................

یه بچه سوسول رو می ذارن تو قدر مطلق…بسیجی بیرون میاد

               .............................................

دوتا نی نی پیش هم خوابیده بودن, پسره به دختره میگه: تو دختلی یا پسل؟

 

دختره میگه: نمی دونم, پسره میگه: بذال من بلم زیل پتو ببینم, میره و میاد

 

میگه: تو دختلی, دختره میگه از كجا فهمیدی؟؟؟؟میگه: آخه جولابات صولتیه

               .............................................

وزارت ارشاد شعر ((اتل،متل،توتوله))را به دلایل زیر ممنوع كرد:

1.وجود كلمات توتوله،پستان و تحریك كودكان

2.استفاده از كشور هندوستان

3.زن كردی

4.ترویج بی حجابی……………

شعر اصلاح شده:….اتل متل زباله،گاو حسن باحاله،هم شیر داره هم

 آستین،شیرشو بردن فلسطین،بگیر یك زن راستین،اسمشوبذار حكیمه،كه

 چادرش ضخیمه

               .............................................

یه روز یه رشتی می ره سربازی

 

*

 

*

 

*

 

*

 

سر کار نیستی بیا

 

*

 

*

 

*

 

*

 

بیا

 

*

 

*

 

*

 

*

 

یه کمی هم پایین تر

 

*

 

*

 

*

 

دنبال چی می گردی سربازیش تموم شد رفت

             ..............................................

مصارف مهم اس ام اس در ایران :

1- پیغام های اورژانسی ( سر رات كه داری میای 2تا بربری بخر)

2- اطلاعات رسانی( سر جلسه امتحان)” جیم درسته الاغ!”

3- پیغام های عاشقانه: “عزیزم ،قبل از خواب به یاد من مسواك بزن !”

4- جلوگیری از خشونت :”بدهكار محترم !اگه این جا بودی خرخرتو می

 جوییدم

5- فرستادن جوك :”یه روز یه یارو می ره سربازی ،دور كلاش قرمزی

              .............................................

 

دو تا جوجه از بچگی عاشق هم بودند اما وقتی بزرگ شدند دیدن هر دوتا

 

شون خروسن! (نتیجه اخلاقی؛ تا وقتی جوجه ای عاشق نشو)

             .............................................

پسره میره خواستگاری می بینه

 

دختره سبیل داره میگه ببخشید

 

شما چرا سبیل دارید دختره می

 

زنه زیر گریه پسره میگه وای چرا

 

گریه می كنی مرد كه گریه نمیكنه

             ............................................

یه روز غضنفر تلویزیون رو روشن میكنه میبینه فوتبال داره. شیلنگ رو بر 

 

میداره میگیره رو تلویزیون میگه برید در خونه خودتون بازی كنید

             ...........................................

از گوسفنده می پرسن سیستم مدفوع كردن شما چه جوریه؟ میگه: سبک

 

گروه آریان ………. دونه دونه دونه ، دونه دونه

             ...........................................

می دونی شباهت پسر مجرد با ماشین لباسشویی چیه ؟

هر دو تاشون تو کفن

           ..........................................

 

 

 

میگه :حـــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــیــــــــــــــد !!!!

           .........................................

 

 سکه بهار آزادی / یک وب کم / سند یک سایت اینترنت اختصاصی دات کام /

 یک مودم DSL / اینترنت پرسرعت به اندازه طول عمر نوح! / LCD و

 شمعدان / یک هدست بی سیم / چهارده روم اختصاصی به نیت چهارده

 … / پنج گیگا بایت میل باکس اختصاصی به نیت پنج … به عقد دائم آقای در

 بیاورم ؟ جمعیت : عروس رفته آف هاش رو چک کنه!!! حاج آقا : برای بار دوم

 آیا وکیلم ؟ جمعیت : عروس رفته ویروس کش آپدیت کنه!! حاج آقا :!!!

BUZZ , برای بار سوم…

              ........................................

دو نفر تنبل بانک میزنند !

اولی به دومی میگه: خب بیا بشمریم.

دومی میگه: حوصله داری فردا رادیو میگه

           ........................................

یه دو قلو بعد 9 ماه بدنیا نمیان !

میرن سونوگرافی میبینن

پسره بند نافشو انداخته دور گردن دختره

میگه : جووووووون داداش اگه بذارم لخت بری بیرون

           ........................................واکنش افراد با دیدن مرسدس بنز232S

آمریکایی :

OH MY GOD

عرب: احسنت

انگلیسی :

OH VERY NICE

ایتالیایی:

MOLTO BELLA

.

.

ایرانی : خواهرشو …

 

عروس خانم دوشیزه ************* آیا وکیلم شما را به مهر : گوگل عدد
دختره میگن شما می ری wc خودتو با دست راست می شوری یا چپ ؟  

خروسه بالای دیوار بوده، یه دفعه از توی خیابون یه ماشین حمل مرغ زنده 

 

رد میشه، خروسه داد میزنه: بچه‌ها بیایین، سرویس دخترا اومد

               ................................................

معلمه سر کلاس میگه هرکس خنگه از جاش بلند بشه.یه شاگرده بلند

 

میشه میگه : آقا بخدا ما خنگ نیستیم فقط خواستیم شما تنها نباشید

               ...............................................

مرد: وقتی دعوامون میشه چرا عصبانی نمی شی؟ زن : خودمو کنترل می

 

کنم . مرد: چه جوری ؟ زن : کاسه توالت رو می شورم . مرد : چه ربطی با

 

دعوای من و تو داره ؟ زن :آخه با مسواک تو می شورمش

 

8 مرداد 1389برچسب:, :: 1:17 :: نويسنده : حمید رضا
8 مرداد 1389برچسب:, :: 1:4 :: نويسنده : حمید رضا

لاستیک دلم رو با میخ نگاهت پنچر نکن ....جوادترین اس ام اس 2007


بيا مثل دوتا كبوتر پر بكشيم بريم روي بلندترين درخت لونه كنيم... بعد تو تخم بذار, منم ميرم گوجه بخرم املت بخوريم


می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم


من يه ليوان چاي داغ رو به تو ترجيح مي دم .... چون چاي فقط زبونم رو مي سوزونه . ولي تو دلمو


باید در زندگی همچون دریا بود تا اگر با سنگهای سخت برخورد کردیم ، سنگها در عمق ما محو شوند نه ما در عمق سنگها !


قامتت چون سرو، چشمانت چون آهو، گيسوانت چون آبشاران، ابروانت چون كمند.... خلاصه هيچ چيزت به آدميزاد نرفته


خرج كن ولي اصراف نكن. عاشق شو ولي ديوانگي نكن. اسوده باش ولي بيخيالي نكن. حرف بزن ولي وراجي نكن.دوستت دارم........... ولي پورو نشو


از یکی ميپرسن : يه موجود نام ببر ؟ ميگه : يخ .. ميگن : يخ که موجود نيست ! ميگه : برو بابا ديگه الان تو خيابون هم مينويسن "يخ موجود است


قلبم رو بهت هدیه میدم ، مواظبش باش . نه بخاطر اینکه قلبمه !
بخاطر اینکه تو توشی .


جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک جیک ، یه جیک اضافه کن...
بفرست برای جوجه ی بعدی .( ستاد سرشماری جوجه های آخر پاییز )


باید در زندگی همچون دریا بود تا اگر با سنگهای سخت برخورد کردیم ، سنگها در عمق ما محو شوند نه ما در عمق سنگها


عشق یعنی زندگی را باختن ، چند سالی بی دلیل با هر الاغی ساختن!


از يه زن ميپرسن: فرق تو با حوا چيه؟ ميگه هيچي... فقط شوهر اون آدم بود، شوهر من آدم نيست!؟


به خرگوشه ميگن: تو چرا اينقدر هويج مي‌خوري؟ ميگه: هوينجوري...!


چشمهای درشت و زیبایت را که به من میدوزی و با لبهای زیبا آواز میخوانی، احساس میکنم که بیش از همیشه عاشقت هستم ، تو زیباترین قورباغه ی این برکه ای

8 مرداد 1389برچسب:, :: 1:3 :: نويسنده : حمید رضا

تركه يه مگس ميگيره, بش ميگه بپر.. مگسه ميپره. مگس رو ميگره يه بالشو ميكنه, بش ميگه بپر.. مگس به زور ميپره . باز مگس رو ميگيره اون يكي بالشم ميكنه, بش ميگه حالا بپر... مگسه نيمپره. بعد تركه ميگه : حالا ما نتيجه ميگيريم كه وقتي بالهاي مگس رو بكنيم ، مگس كر میشه !!

 

به ترکه ميگن : سبز ليمويي رو توصيف كن. ميگه : شما آبي آسماني رو در نظر بگير، جيش كن توش!

 

گرگه بعد از کلی جستجو آی دی شنگول منگول رو گیر میاره، بعد از کلی چت کردن باهاشون قرار می ذاره. وقتی می ره سر قرار می بینه چوپان دروغ گو اومده!

 

یه ترکه بچش تو مشهد گم میشه، نذر مي كنه و ميگه : يا امام رضا ! دستم به دامنت، بچم پيدا بشه، ديگه غلط كنم بيام مشهد!

 

ترکه ميره خواستگاری، بابای عروس بهش ميگه : اون گلی که زدی به يقت خارش اذيتت نمي کنه؟ ترکه ميگه : خارش که نه، ولی گلدونش که تو شلوارمه خیلی اذیتم می کنه!

 

به ترکه ميگن : پسرت رکورد شکونده . ميگه : گه خورده من که پولش رو نميدم !

 

ترکه و لره داشتن با هم حرف مي زدن: لره: تو کجا به دنيا اومدي ؟ ترکه: تو بيمارستان !! لره: آخي مريض بودي؟

 

خواص گوسفند :1- بو مي دهد 2- سبزي مي خورد 3- گاهي مي خوابد 4- پرواز نمي کند 5- اس ام اس هاي سر کاري را با دقت مي خواند.

 

قیمت ميوه در ميادين تره بار به شدت افزايش يافت .

.

.

قدر خودتت رو بدون هلو !!

 

تو صحراي قلبم تو تنها شتري !

 

مظفر هم تموم شد همه با هم ازدواج کردن . نازي با کامران ، شيدا با منصور، خانم عنصري با هومن، فروغ با قل مراد، فقط تو موندي با ملوس ..

 

چه كار كنيم كه ديگر در مرحله اول جام جهاني حذف نشويم
 

ارژنگ حاتمي نويسنده وبلاگ ورود ممنوع 99- با زبان طنز به برخي از مشکلات فوتبال کشور پرداخته و در يادداشتي با عنوان «چه كار كنيم كه ديگر در مرحله اول جام جهاني حذف نشويم؟» نوشته است:

 

«كارشناسان غيرورزشي وبلاگ به مانند هميشه بدون مطالعات علمي و پس از هيچ گونه تحقيق و بررسي، راهكارهايي را براي عدم حذف تيم فوتبال كشورمان در مرحله اول جام‌هاي جهاني بعدي پيشنهاد كرده‌اند:

1- ميزبان جام جهاني شويم: زيرا در طول اين 18 دوره جام جهاني هيچ دفعه نشده كه تيم ميزبان همون مرحله اول حذف بشه. (البته از اونجا كه تيم ما همواره دوست داره شگفتي‌هاي بزرگ خلق كنه، اين احتمال وجود داره اگه ميزبان بشيم بالاخره يك شگفتي بزرگ خلق كنيم و همون مرحله اول حذف بشيم!)
2- پول، حلال مشكلات: قبل جام جهاني نفري شونصد ميليون به هر كدوم از ملي پوشها بدهيم و بهشون بگيم اگه هر بازي رو ببرن يه هواپيماي شخصي، چهار تا برج و شونزده تا بنز آخرين مدل و ... به هر كدومشون مي دهيم (آخه پنجاه ميليون هم پوله كه آدم به خاطرش تو زمين فوتبال يك ساعت و نيم بدوه و خودش رو خسته كنه؟!)
3- غيرت و تعصب: طبق برخي نظريه‌ها، تكنيك و تاكتيك و مربي حرفه‌اي و داشتن برنامه‌ريزي صحيح و بازي تداركاتي و ... همه‌اش سوسول بازيه و ما اگه با غيرت و تعصب فوتبال بازي كنيم، عمراً قهرمان جهان مي‌شيم! مگه حادثه ملبورن يادتون رفته؟! پس لازم به هيچ كاري نيست، فقط قبل هر بازي بايد كاري كنيم كه رگ غيرت فوتباليست‌ها بالا بزنه، اون وقت تموم بازي‌ها رو مثل آب خوردن مي‌بريم!
4- دعوت‌هادي ساعي به تيم ملي: از آنجا كه كعبي نتوانست در جام جهاني 2006 فك فيگو را پايين بياورد و اين يكي از مهمترين دلايل عدم راهيابي به مرحله دوم بود، بهتر است در جام‌هاي بعدي از افراد ديگري همچون هادي ساعي در تيم فوتبال استفاده كنيم و با ناقص كردن بازيكنان تكنيكي حريف از آنها امتياز بگيريم.
5- اصلاً به جام جهاني نرويم: در اين صورت ديگه در مرحله اول جام جهاني حضور نخواهيم داشت. پس در نتيجه در مرحله اول جام جهاني حذف نمي‌شويم، طرفداران فوتبال دپرس نمي‌شوند و مشكلي هم پيش نمياد!
6- كنار گذاشتن دادكان، برانكو و دايي: مطمئناً با كنار گذاشتن اين سه نفر از فوتبال، نه تنها تمام مشكلات ورزش ما به طور ريشه‌اي و زيربنايي از پايه و اساس حل مي‌شود و ما فيناليست جام جهاني خواهيم شد، بلكه هزار و يك مشكل ديگر از جمله مشكل بيكاري، ازدواج و مسكن جوانان نيز حل خواهد شد!
7- خريد پلي استيشن: البته ساده‌ترين و مطمئن‌ترين راه براي راهيابي به دور دوم بازي‌هاي جام جهاني اين است كه برويم و يك پلي استيشن به اضافه يك سي دي بازي «فيفا 2006» بخريم تا بدين وسيله ضمن سوسك كردن مكزيكي‌ها، به مرحله دوم جام جهاني صعود كرده و حتي جام طلا را هم ببريم

8 مرداد 1389برچسب:, :: 0:58 :: نويسنده : حمید رضا

8 مرداد 1389برچسب:, :: 0:48 :: نويسنده : حمید رضا

حیف نون می ره کتابخونه، داد می زنه یه ساندویچ بدین با سس اضافه.
آقاهه بهش می گه: آقا! اینجا کتابخونه هست.
حیف نون می گه: ببخشید… بعد یواش در گوش آقاهه می گه: یه ساندویچ بدین با سس اضافه!

—————————

شعبده بازی روی صحنه هنر نمایی می کرد که ناگهان گفت: حالا یک خانم بیاید روی صحنه تا من کاری کنم که غیب شود!
مردی از میان جمعیت برخاست و گفت: آقای شعبده باز! چند لحظه صبر کن تا من بروم مادر زنم را بیاورم!

—————————

سه نفر می خواستند چای لیپتون بخورن. اولی فنجان رو نگه می داره و لیپتون را تو فنجان تکان می ده، دومی لیپتون را نگه می داره و فنجان را تکان می ده، سومی لیپتون را به دور فنجان می ماله!

—————————

مادر: احمد! اگر من به تو ۱۰ تا بادام بدهم که آنها را به طور مساوی با جواد تقسیم کنی، چند تا به او می دهی؟
احمد: سه تا!
مادر: ببینم! مگر تو حساب کردن بلد نیستی؟
احمد: چرا مامان من بلدم، ولی جواد که بلد نیست!

—————————

به حیف نون گفتن واسه زلزله بم چه کمکى کردى؟ گفت: متاسفانه من دستم خالی بود، ایشالا زلزله بعدی!

—————————

احمد: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟
مادر: نه پسرم، اکبر بچه خوبی نیست. آدم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند.
احمد: پس اجازه بدهید اکبر بیاید با من بازی کند!

-داداش اینترنتی تا هر وقت خواستن ازش اکانت مجانی بگیرت!و بدون وجدان درد اد لیستشو نو پر از این داداشیهای رنگ و وارنگ کنن!

۲-داداش خر زور تا در موقع لزوم حال بعضیا رو بگیره

۳-داداش خوش تیپ و پولدار تا به دوستاش بگه این بی-اف منه

۴-داداش خر خون تا در موقع امتحان براش تقلب بنویسه

۵-داداش ماشین دار تا اونو اینور و اونور برسونه

۶-داداشی که چشم دیدنشو نداره(همون داداش واقعی خودش)!

پس از مرگ یک میلیونر آمریکایی،

معلوم شد که او تمام اموالش را به سه زن مسن که با او هیچ نسبتی نداشتند بخشیده است.

در وصیتنامه مرد میلیونر آمده بود:

” من در جوانی، به خواستگاری این سه خانم رفتم اما هیچ کدام درخواست ازدواجم را نپذیرفتند.

بنابراین به کسب و کارم چسبیدم و میلیونر شدم،

حال آن که اگر ازدواج کرده بودم نمی توانستم به این ثروت دست پیدا کنم.

در واقع، من موفقیتم را مدیون این سه خانم هستم!”

8 مرداد 1389برچسب:, :: 0:37 :: نويسنده : حمید رضا

۱۰ – خدا نگران بود که آدم در باغ عدن گم بشه چون اهل پرسیدن آدرس نبود.

۹ – خدا میدونست یه روزی آدم نیاز داره یک کسی‌ کنترل تلویزیون رو بهش بده.

۸- خدا میدونست که آدم هیچ وقت خودش وقت دکتر نمیگیره!

۷ – خدا میدونست اگه برگ انجیر آدم تموم بشه، هیچ وقت خودش برای خودش یکی‌ دیگه نمیخره. …

۶ – خدا میدونست كه آدم يادش ميره آشغالا رو بيرون ببره

۵ – خدا مي خواست آدم بارور و تكثير شود ، اما خدا میدونست كه آدم تحمل درد زايمان رو نداره

۴ – خدا میدونست كه مانند يك باغبون ، آدم براي پيدا كردن ابزارهاش نياز به كمك داره

۳ - خدا میدونست كه آدم به كسي براي مقصر دونستش براي موضوع سيب يا هر چيز ديگري نياز داره

۲ – همونطور كه در انجيل آمد ه است : براي يك مرد خوب نيست تنها بماند

و سرانجام دليل شماره يك

۱ – خدا به آدم نگاه كرد و گفت : من بهتر از اين هم مي تونم خلق كنم ….

در آن دورانی که به توالت‌های عمومی در شرق اطمینان کمتری وجود داشت، خانمی انگلیسی در تدارک سفری به هندوستان بود. مهمانخانه کوچکی را که متعلق به مدیر مدرسه محلی بود در نظر گرفت و اتاقی در آن رزرو کرد. چون نگران بود که آیا در مهمانخانه توالت وجود دارد یا خیر؛ در نامه‌ای به مدیر مدرسه سؤال کرد که آیا در مهمانخانه مورد نظر دبلیو سی (WC) وجود دارد یا خیر؟

مدیر مدرسه تسلط کاملی به زبان انگلیسی نداشت، نزد کشیش محلی رفت و پرسید که دبلیو سی (WC) به چه معنی است؟

کشیش هم تا آن زمان نشنیده بود. دو نفری همت گماشتند تا معانی احتمالی این دو حرف را بیابند و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که خانم مزبور طالب وی ساید چاپل (Wayside Chapel) “کلیسایی کوچک در کنار جاده” است، که بداند آیا کلیسایی کنار جاده، نزدیک مهمانخانه وجود دارد یا خیر؟ آنها ابداً به ذهنشان خطور نکرد که این دو حرف ممکن است به معنی توالت باشد.

مدیر مدرسه در جواب خانم نامه‌ای به شرح زیر نوشت:

خانم عزیز در کمال مسرت به اطلاع شما می‌رسانم که در ٩ مایلی مهمانخانه یک دبلیو سی (WC) وجود دارد که در میان بیشه‌ای از درختان کاج قرار گرفته و اطراف آن را چشم‌اندازی زیبا فرا گرفته است. این دبلیو سی (WC) گنجایش ٢٢٩ نفر را دارد و روزهای یکشنبه و پنجشنبه باز است. چون انتظار می‌رود افراد بسیاری در ماه‌های تابستان به اینجا بیایند، توصیه می‌کنم زودتر تشریف بیاورید.

اما در این دبلیو سی (WC) فضای ایستاده هم زیاد وجود دارد. این وضعیت مطلوبی نیست بخصوص اگر عادت داشته باشید مرتباً به آنجا بروید. شاید برای شما جالب باشد که بدانید دختر من در دبلیو سی (WC) ازدواج کرد و در آنجا بود که با شوهرش ملاقات کرد. واقعه بسیار عالی و جالبی بود. در هر محل نشستن ده نفر نشسته بودند. مشاهده سیمای آنها و شادمانی آشکار آنها بسیار دلپذیر بود. از هر زاویه می‌توان عکس گرفت. متأسفانه همسرم بیمار شده و اخیراً نتوانسته است به آنجا برود. تقریباً یک سال از آخرین مرتبه‌ای که رفته می‌گذرد که البته برای او بسیار دردناک است. .

البته مسرور خواهید شد بدانید بسیاری از مردم ناهارشان را با خودشان می‌آورند و تمام روز را آنجا می‌گذرانند که برایشان بسیار دلپذیر است. دیگران ترجیح می‌دهند قبل از وقت بیایند و تا آخرین لحظه هم بمانند. به آن بانوی محترم توصیه می‌کنم روزهای پنجشنبه به آنجا بروید زیرا نوازنده اُرگ نیز می‌آید و همراهی می‌کند.

جدیدترین چیزی که افزوده شده ناقوسی است که هر وقت کسی وارد می‌شود زنگ می‌زند. بازاری هم در آنجا داریم که نشیمن‌گاه مخملی برای همه فراهم می‌کند چون بسیاری بر این باورند که مدت‌هاست چنین چیزی لازم بوده است. چشم به راهم که شما را تا آنجا همراهی کنم و شما را در جایی قرار دهم که همه بتوانند شما را ببینند.

با احترامات فائقه؛ مدیر مدرسه

خانم مزبور وقتی نامه را خواند غش کرد … و البته هیچوقت به هندوستان نرفت.

اتل متل توتوله      این پسره سوسوله

موهاش همیشه سیخه    نگاش همیشه میخه

چت میکنه همیشه      بی مخ زدن؟نمیشه

پول از خودش نداره    باباش رو قال میذاره

دی اند جیشو میپوشه    میشینه بعد یه گوشه

زنگ میزنه به دافش    میبنده هی به نافش

که من دوست میدارم    تاج سرم میذارم

صورت رو کردی میک آپ   بیا بریم کافی شاپ

تو کافی شاپ،می خنده     همش خالی میبنده

بهم میگن خدایی!      چقدر بابا بلائی!

همه رو من حریفم      میذارم توی کیفم

هزارتا داف فدامن      منتظر یه نامن

ولی تویی نگارم    برات برنامه دارم

اگه مشکل نداری   میام به خواستگاری!

من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم

از زن و غر زدن روز و شبش آزادم

نه کسی منتظرم هست که شب برگردم

نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم

زن ذلیلی نکشم هیچ نه در روز و نه شب

نرود از سر ذلت به هوا فریادم

“هر زنی عشق طلا دارد و بس٬ شکی نیست”

نکته ای بود که فرمود به من استادم

شرح زن نیست کمی٬ بلکه کتابی است قطور

چه کنم چیز دگر نیست از آن در یادم

هر کسی حرف مرا خبط و خطا می خواند

محض اثبات نظرهای خودم آمادم(!)

زن نگیر – از من اگر می شنوی- عاقل باش!

مثل من باش که خوشبخت ترین افرادم

مادرم خواست که زن گیرم و آدم گردم

نگرفتم زن و هرگز نشدم من آدم!

هیچ کس نیست که شیرین شود از بهر دلم

نه برای دل هر دختر و زن فرهادم

الغرض زن که گرفتی نزنی داد که: “من

از چه رو در ته این چاه به رو افتادم؟”

چند سال پیش، آی بی ام تصمیم گرفت که تولید یکی از قطعات کامپیوترهایش را به ژاپنیها بسپارد.

در مشخصات تولید محصول نوشته بود سه قطعه معیوب در هر ۱۰۰۰۰قطعه ای که تولید می شود قابل قبول است.

هنگامیکه قطعات تولید شدند و برای آی بی ام فرستاده شدند،

نامه ای همراه آنها بود با این مضمون مفتخریم که سفارش شما را سر وقت آماده کرده و تحویل می دهیم.

برای آن سه قطعه معیوبی هم که خواسته بودید خط تولید جداگانه ای درست کردیم و آنها را فراهم ساختیم

امیدواریم این کار رضایت شما را فراهم سازد.

7 مرداد 1389برچسب:, :: 2:35 :: نويسنده : حمید رضا

  

 

سلام ، خوبی ؟ یه سوال شرعی داشتم ، دیشب خواب تو رو دیدم !

آیا نماز وحشت بر من واجب است !؟؟

 

   

 

 اگه تو خوشه 3 افتادی زیاد نگران نباش، چون یارانه هم مثل مهریه است...
کی داده؟ کی گرفته؟ 

 

  

 

هموطن گرامی! شما جزو خوشه بندی قرار نمی گیرید. خوشه شما را بز خورده!
مرکز آمار ایران

 

 

 

پسره می ره خواستگاری، پدر دختر سوال می کنه شغلت چیه؟ پسره جواب می ده: بیکار، اما تو خوشه 1 هستم! 

 

 

ثوابت باشد ای در خوشه ی یک

اگر رحمی کنی بر خوشه ی سه   

 

 

    

 

 

 

بنی آدم از یک ریشه اند /که در خوشه بندی زیک خوشه اند

چوفرمی برآرند ز آمار/ دیگر فرمها نیاید به کار  

 

  

 

 

 خوشاخویشی که اندرخوشه باشد خوراکش قد آقا موشه باشد  

 

 

غضنفر میره خواستگاری بهش میگن چیکاره ای؟
میگه والله بیکارم ولی تو خوشه یک جا دارم  

 

 

اگه یه روز دیدی همه جا سفید شده ,

احساس خفگی می کنی ,

صدایی نمی شنوی

نگران نشو , زنده
ای

فقط سرت توی توالت فرنگی گیر کرده 

 

   

 

 

یارو کارت عابر خودشو میندازه تو ضریح  امام رضا میگه یا امام رضا حاجتمو بده تا من رمزشو بگم 

 

  

 

بازم مرام تیر آهن!!

یه مدت که خبری ازش نگیری خودش زنگ میزنه!

  

   

 

 

یک شاخه  گل از بهار قالی بفرست

از باغ و بهار شور و حالی بفرست

از بی خبری خسته شدم درکم کن

یک نامه که نه اس ام اس خالی بفرست 

 

 

 

همه شب فکرم این است و همه شب سخنم !

گر روم دیر به منزل ، چه بگویم به زنم !!! 

7 مرداد 1389برچسب:, :: 2:31 :: نويسنده : حمید رضا

 

  

مهربانی تزئین لحظه هاست

برای مهربانیت جوابی جز دوست داشتن ندارم . . .  

 

 

 

  

 

 

 

خدایا وقتی ازم گرفتی و بهم بخشیدی ، فهمیدم که

معادله زندگی ، نه غصه خوردن برای نداشته هاست

و نه شاد بودن برای داشته ها . . .  

 

 

 

  

 

 

 

اگه ما کنار هم باشیم خوشیم / پس خوبه از هم دیگه جدا نشیم

من کنار تو ، تو کنار من / پس نگاه با هر غریبه قدغن  

 

 

 

  

 

 

 

این سخن در آسمان باید نوشت:

با تو در دوزخ مداوم ، بی تو هرگز در بهشت . . .   

 

 

  

 

 

 

تنهایی آدم ها به عمق دریاست ، ولی پر کردنش با یک لیوان محبت کافیه . . . 

 

 

 

  

 

 

 

MARAb-T920b

این طوری نمی تونی بخونیش، برو بگیرش جلوی آینه !  

 

 

 

  

 

 

 

خواستم توی قلبت خونه کنم دیدم زمینش خیلی گرونه !

ما که فقیریم ، توی چشات چادر میزنیم . . .  

 

 

 

  

 

 

 

فرقی نمیکنه که به اندازه دل یک گنجشک دوستت داشته باشم یا به اندازه دل فیل

مهم اینه که به اندازه یک دل دوستت دارم . . .  

 

 

 

  

 

 

 

اگر روزی مقدر شد که با اشکت وضو سازم / خدا داند که با چشمت  

هزاران قبله می سازم . . .  

 

 

 

  

 

 

 

دانم و دانی که جانم عاقبت از آن توست / پس نزن آتش به جانم چون که جانم جان توست

گر زنی آتش به جانم من بسوزم در رهت / پس از آن هر ذره خاکسترم خواهان توست . . .  

 

 

 

  

 

 

 

نازی که ز لبخند گل یاس هویداست / زیبائی عشق است که در چشم تو پیداست . . .  

 

 

 

  

 

 

 

هر آنکه از رفاقت دم میزد / ولی ناخوداگاه از خیانت دم میزد

تو رویاهام که با هر یک رفیقو / که با هر یک غم و شادی شریکو

به وقت خوش همه با تو رفیقو / به مشکل میرسی هر یک غریب

توی گفنار خویش دم از رفاقت / ولی بوئی نبردند از صداقت  

موضوعات
پيوندها


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 105
تعداد نظرات : 47
تعداد آنلاین : 1



تصاوير تصادفی